۱۳۸۹ تیر ۵, شنبه

اینقدر خمینی را به جنبش سبز نچسبانید


گروهی از هواداران جنبش سبز آرمانهای جنبش سبز را به آرمانهای نخستین انقلاب ربط میدهند و در این بین خواهان برگشت به آرمانهای امام راحل میشوند.كسانی كه در وبلاگها و وبسایتهای سبز دم از امام و اندیشه های میزنند و شعار"اگه امام زنده بود شك نكنید با ما بود" را سر میدهند سه دسته اند:
1-افرادی ناآگاه و نادان كه یا با اندیشه های امام آشنا نیستند و یا اگر آشنا هستند این آشنایی توام با نقض و اشتباه است.
2-افراد بزدل و ترسو كه با اندیشه های آمام كاملا آشنا هستند ولی جرات بیان عقاید راستین خود را ندارند و در پشت "امام"پنهان میشوند و روی به خودسانسوری میاورند.این افراد همواره تغییر موضع میدهند و بیشترین ضربات به هر جنبشی از طرف چنین افراد بزدلی وارد میشود
3-افرادی كه با اندیشه های امام آشنایی كاملی دارند و پیرو راستین امام و اندیشه هایش هستند و بازگشت به آرمانهای امام را تنها را نجات ایران میدانند.
البته دسته چهارمی هم میتوان اضافه كرد كه افرادی با نقاب امام سعی در گیج كردن حاكمیت و تبدیل نكته قوت رژیم به نكته ضعف دارند(كه این دسته تقریبا همان گروه دوم است)
مهندس موسوی و كروبی را میتوان جزو دسته سوم قرار داد.موسوی هشت سال نخست وزیر محبوب امام بوده و امام در همه حال پشتیبانش بوده و كروبی در ده سال رهبری امام خمینی مناصب حساسی در اختیار داشته است.كروبی یكی از شیفتگان افراطی بنیانگذار حكومت اسلامی بوده است.
صحبت من با آندسته از وبلاگ نویسان سبز است كه ناآگاهانه امام خمینی آن مرد خاكستری را به زور میخواهند سبز نشان دهند.كجای اندیشه خمینی سبز بود؟قتل عام سال 60و67كه یادتان هست.هشت سال جنگ ویرانگر كه با لجبازی و بخاطر تثبیت پایه های قدرت ادامه داد و باعث كشتار بهترین جوانان این مرز و بوم گشت چطور.فقر و بدبختی و فلاكت مردم در ده سال رهبری یادآور سالهای جهنمی است كه به یمن همین مرد خاكستری بوجود آمد.حجاب اجباری و لایحه قصاص باز از این "امام"نشات گرفت.با اقدامات افراطیش باعث حذف جریانهای سیاسی یكی پس از دیگری شدو آن گروهكهایی كه میتوانستند بخشی از اندیشه های آنروز جوانان انقلابی را رهبری كند تبدیل به گروهكهای تروریستی شدند كه ضربات مهلكی بر بدنه كشور وارد ساخت.
برای توصیف بیشتر "امام خمینی"بایستی از دكتر بختیار كمك گرفت.مردی كه سی سال پیش چنین روزهایی را پیش بینی میكرد و در 37 روز نخست وزیری اش هر چقدر به مردم بخت برگشته تب زده از فتنه خمینی سخن راند گوش كمتر كسی بدهكار چنین حرفها بود.مردی كه آرامش ‌‌‍، مهربانی و نجابت و تصمیم و اراده را در هر شیار چهره او میتوان دید . مردی كه در حوادث خونین كشورمان دل به دریا زد و دشوار ترین وظائف را با شجاعت هر چه تمامتر پذیرفت. مردی كه یكه و تنها دربرابر هجوم خمینی ایستاد و به او نه گفت . مردی كه خمینی و رژیم او را همواره یك صفر بزرگ و یك پرانتز سیاه دانست . مردی كه متاسفانه بسیار دیر آمد و صدای او را ، صدای حق او را دیگر نشنیدند . او بود كه به مردم ایران هشدار داد كه بیگانگانی  در قالب مردان روحانی به ایران می تازند  ، به هوش باشید .او بود كه دین و سیاسیت را از هم جدا دانست  و گفت : كه مردان دینی هرگز نمی توانند به كار سیاسیت بپردازند. او بود كه هرگز در برابر هجوم این بیگانگان ، در برابر هجوم ارتجاع سیاه سر فرود نیاورد و نعظیم نكرد، دست نیوسید ، تملق نگفت  و سنگر خویش را دفاع از میهن و دفاع از پرچم مقدس ایران و دفاع از تمامیت ارضی ایران بود را ترك نكرد. مردی كه تمامی عمر  خود را به ایران و ایرانی اندیشیده است.
شادروان دكتر بختیار در مورد خمینی میگوید:
آنوقت ها هم كه این آقای خمینی داد و قال میكرد ، وسایل تبایغاتی جهانی را در اختیار گرفته بود ، سرنخ دست دیگران بود و دیگران ، یعتی عناصر خارجی،عروسك خیمه شب بازی را از پشت پرده به حركت در می آوردند تصور كرده بودند كه این مرد كرامات بسیار میكند حالا میبینند نشد.از این امامزاده دروغین ، انتظار معجزه ای نمیتوان داشت . گفتند كه امام تازه ای ظهور كرده است كه نان ، عدالت و آزادی را بین ملت ایران تقسیم میكند ، حالا میبینند آنچه این امام تقسیم كرده ، خون ، مرگ ، گرسنگی و تیره روزیست . اما من در همان زمان نیز این پیش بینی را كرده بودم ، میدانستم كه این مرد خون و تیره بختی و بیكاری و تفرقه و دشمنی را با خود به ایران خواهد آورد . میدانستم كه اگر سیاست ایران به دست مشتی روضه خوان بیفتد ، در آخر كار كشور به ورشكستگی خواهد انجامید .  مردم ساده دل فریب خردند . آن زمان كه فریاد میزدم ، ملت فریب این وعده های دروغین را نخورید از شدت احساسات ، نمی شنیدند . امروز همگی آنها حق را به من میدهند . من امروز ، از اینكه میبینم پیش بینی هایم به حقیقت پیوسته ، صمیمانه انوهگین هستم ، اندوهگین به دلیل آنكه میبینم كه متاسفانه حق با من بود و درست تشخیص داده یودم كه موج آخوندیسم آنهم بتحریك خارجی ، چه بلائی به سر ایران خواهد آورد .اندوهگین بجهت اینكه میبینم ، یك ملت با فرهنگ ، یك ملت نجیب و ساده دل به نابودی كشیده شده است . من مقداری از مسئولیت های این خرابی و این فتنه را به گردن آن كسانی می اندازم كه نه تنها نادان نبودند ، بلكه از دانش ، فرهنگ و آگاهی ، بهره داشتند ،  ضعف آنها سبب قدرت  دار و دسته خمینی شد . هیچ یك از اینان نتوانستند در برابر سیل خمینی ، این بهمنی كه با دست غیر از كوه به روی ملت ایران افتاد ، مقاومت كنند و یا دست كم نگذارند كه ایران با آن همه سرعت زیر بار این بهمن له و نابود شود . تنها من بودم كه یك حرف را تكرار كردم : با آخوند و ملا كار مملكت سامان نمیگیرد . امروز هر كس كمی انصاف و شهامت داشته باشد ، اعتراف میكند در آن طوفان سهمگین ، من حرف خودم را زدم و اعلام خطر كردم .من خطر فتنه خمینی را احساس كرده بودم .

برنامه آقای خمینی چه بود ؟ اگر در گذشته مرام و عقیده ها شكنجه و زندان داشت در زمان او ظلم و شكنجه صد برابر شد.نازی ها هم چنین رفتار وحشیانه ای با اسیران خود نداشتند . خطرناك تر از همه آقای خمینی امنیت را از مردم گرفت و وحشتناك تر از همه با اعدام گروه گروه افسران و درجه داران و سربازان كه اكثر قریب به اتفاق آنها  گناهی جز وطن پرستی نداشتند و همچنین تحقیر مستمر نظامی ها ، مقدمات حمله یك ارتش خارجی فراهم شد . از نظر اقتصادی هم بهتر است حرفش را نزنیم كه اوضاع سخت اسفبار است . حالا اقتصاد در هم شكسته ای داریم كه بیش از گذشته وابسته شده است . این غارتگران دیگر چیزی برای ما نگذاشته اند ، از هر كجا كه عبور كنند ، علف زیر پروپایشان خشك میشود . فرهنگ و ملیت ایرانی به كلی فراموش شده است . در سراسر دنیا  اعتبار و حیثیتی برای ایرانی باقی نمانده است .
شما اسم این فتنه را انقلاب میگذارید ؟انقلاب اسلامی اصولا واژه پوچی است . محتوی ندارد . معنی ندارد .به این به اصطلاح جمهوری اسلامی كه به قول شما ثمره است . برنامه اصلی آن رفتن به قهقرا است . بازگشت به عصر حجر است.ببینید نظر این صادر كنندگان انقلاب درباره زنها ، عدالت ، درباره  تكنولوژی و در باره روابط آدمها با یكدیگر چیست . كوردلی ، نفهمی و فقر فرهنگی را آشكارا در لابلای آن میتوانید ببینید . این جمهوری اسلامی ، فرهنگ نمیخواهد ، تمدن نمیخواهد ، عدالتش دست و پا بریدن و سنگسار كردن و پای دیوار نگاه داشتن و به مسلسل بستن افراد بیگناه است . كارش دزدی و  چپاول اموال مردم است این كسانی كه با دلقك بازی های خود طرفداران حقوق بشر در سراسر دنیا را رنگ كرده بودند ، امروز تمام اصول حقوق بشر را زیر پا گذاشته اند و از سر و روی آنها خون میریزد .ببینید به كجا رسیده ایم . یك مملكتی بود  كه در ظلم بود ، فساد بود و بی عدالتی بود . اما در عین حال كشوری بود با سازمان هایی كه میشد به آنها رسیدگی كرد ، میشد با یك برنامه درست فساد را از آن دور كرد . میشد به آن سر و صورت داد ، اما دیدیم كه نه تنها قدمی درراه پیشرفت این سازمان ها برداشته نشد و نه تنها  فساد از بین نرفت ، بلكه ستزمان ها از هم پاشیده شدند و فساد همه جا را فرا گرفت . مردم گروه گروه از كار بیكار شدند . به عنوان جمله معترضه بگویم كه من از صمیم قلب متاسفم از این روش دول غرب كه اكنون با دولت ایران رابطه دارند . كدام دولت ؟ مگر دولتی وجود دارد ؟ این چه دولتی است كه رئیس جمهورش اعتراف میكند كه نخست وزیر من آدم ابله ای است ، اما من او را منصوب میكنم ، چون مجبورم . یا این چه رژیمی است كه در آن مجلس وجود دارد كه در آن به اصطلاح مجلس ، رئیس جمهور آنچنان در اقلیت است كه هر كس را او پیشنهاد كند این به اصطلاح نمایندگان نمیپذیرند ؟ با مستضعف و مستكبر و انقلاب اسلامی و زنده باد و مرده باد جوانان بیگناه را با وعده های دروغین شهادت به خاك و خون كشیدند كه كار انجام نمیشود .
حرف اصلی من این است كه اصولا معتقد به داخل مردن مذهب در امور مملكتی نیستم چه اسلام راستیم و چه اسلام دروغین آقای خمینی . من بارها گفته ام كه عقایدم را آنچه كه هست میگویم و هر بهائی كه باید در ازای آن بپردازم میپردازم. من در نهایت صراحت و صداقت سخن میگویم و یكبار دیگر هم تكرار میكنم : من اول انسانم ،سپس ایرانی ام و در یك خانواده مسلمان زاده شده ام . مسلمانم و مسلمان خواهم ماند . اما اول برای من انسان بودن و شرف انسانی مطرح است . همه میدانند با وجود اینكه به همه ادیان جهان احترام میگذارم ، ولی میدا نم كه مهمتر از همه یك ایرانی هستم و به ایرانی بودن خود افتخار میكنم و آنچه را خمینی به نام اسلام و به نام انقلاب به ایران آورده است و روشی را كه او دنبال میكند ، نفی میكنم .این مرد نه از انسانیت بهره ای برده و نه از قومیت چیزی میداند و نه از سیاست سر در میآورد . برای من آقای خمینی از هر نظر یك صفر بزرگ است .
آیا باور میكنید كه خمینی به كسی امان بدهد ؟ آیا فكر میكنید كه این افسران این همه ساده دل هستند كه وعده های دروغین خمینی را باور كنند و ندانند كه خمینی بمحض آنكه به آنها احتیاجی نداشته باشد تیر بارانشان خواهد كرد ؟ این رژیم برایش امت اسلامی مهم است نه ملت ایران ، نه ارتش ایران ، نه سرباز و افسر فداكار ایرانی كه اگر میجنگد برای دفاع وطن میجنگند . دكترین خمینی ، اگر بشود اسمش را دكترین گذاشت ، اسلامی است و حالت ایرانی ندارد كه هیچ صد درصد ضد ایرانی است . این مرد ، با فرهنگ ایرانی ، با قومیت ایران، با تاریخ ایران و با ملت ایران دشمن است .وقتی كه ایشان پرچم سرنگ ایران كه در دل هر ایرانی جا دارد تغییر میدهد ، وقتی شیر و خورشید را از آن محو میكند و بجایش كلماتی روی آن مینویسد ، دیگر چه اهمیتی به سربازان و افسران ایرانی میدهد؟ او مامور است كه اسم ایران را از صفحه روزگار محو كند .
این آقای خمینی حالا كه كار خود را كرده ، البته كه نیازی به زنان ندارد . او فقط از حق رای زنان سود جست . خمینی و آخوندها زن را ضعیفه ای  میدانند كه جایش در مطبخ است  و فقط در مطبخ . پس چنین زنی نمیتواند تقشی در جامعه داشته باشد . اما من همیشه  زن ایرانی را تحسین كرده ام ، زن ایرانی یكی از مهربان ترین و باهوش ترین زنان جهان است و همین زنهای ایرانی بودند كه شجاعانه در برابر خمینی قد عام كردند و نترسیدند . این قد علم كردن و این مقاومت را آقای خمینی هرگز نمیبخشد . او موجود كینه توزیست. یادتان است كه شعارشان چه بود ؟  یا روسری با تو سری . آنان گمان میكردند هر زنی حجاب اسلامی نداشته باشد بی تقواست .خدارا شكر كه زنان ایرانی نشان دادند كه از چه هوش فرهنگ و نجابتی برخوردارند .

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر