۱۳۸۹ تیر ۵, شنبه

وقتی نائب امام زمان از پیكربی جان چند خس و خاشاك میترسد


سال گذشته انتخاباتی برگزار شد.ساعتها در صف و زیر آفتاب سوزان خردادماه ایستادیم و رای دادیم.همه چیز به خوبی پیش میرفت.تا قبل از اعلام نتایج ما مردمی فهیم،انقلابی،وطن پرست،عاشق ایران،علاقه مند به آینده كشور و دهها صفت نیك بودیم.بعد از اعلام نتایج و شروع اعتراضات ورق برگشت و اینبار نه فهیم و انقلابی بلكه فتنه گر،اوباش،خس و خاشاك،بزغاله،اغتشاشگر،منافق،لجن و صدها لقبی كه برازنده سیدعلی خامنه ای هست شدیم.برادرانمان را كشتند و خواهرانمان را كتك زدند و بعد از تجاوز سوزاندندومادرانمان را به خاك سیاه نشاندند. وباز ما ماندیم و حكومت فاشیستی اسلامی و آقای خامنه ای.در سی سال پیش زمانی كه نیروهای شاهنشاهی به روی مردم تیراندازی میكردند و میكشتند لااقل این شرافت و انسانیت را داشتند كه خانواده كشته شدگان مراسم دفن و كفن شهیدشان را براحتی بگیرند و سر خاك جوان و نوجوان شهیدشان بروند و زارزار گریه كنند و خون دل بخورند و لحظه ای آرام گیرند.
ولی در حكومت نائب امام زمان حتی برای گریه كردن هم باید مجوز گرفت.برای سرخاك رفتن نوجوان پرپرشده باید از ضابطان اسلام اجازه گرفت.اگر بخواهی به كسی بخاطر كشته شدن برادرزاده اش تسلیت بگویی با حبس و شلاق روبرو میشوی.اگر دوستت كشته شد،باید دوستیت با چنین شخص محاربی را تكذیب كنی تا مبادا كفتاران سیدعلی ناراحت شوند.میكشند بعد تكذیب میكنند و بعد از اینكه دم خروسشان بیرون زد میگویند اغتشاشگران خود كشته اند تا ما بدنام شویم!اعلامیه های بچه های شهیدمان مان را پاره میكنند. حق تشییع جنازه نداریم. خیلی مظلومانه رفتند شهیدان مان. می روم جلوی عکس شهدا می ایستم و می گویم شما راحت شدید راه درست را رفتید اما من چه کنم؟من هم باید كشته میشدم.روز عاشورا به نیت كشته شدن بیرون رفتم.كشته شدن نه در راه میرحسین و آرمانهایش بلكه شهادت در راه ایران و بخاطر نوزادی كه هم اكنون چشم برجهان میگشاید تا وقتی به سن من رسید آزادانه  بیندیشد ، بنویسد و بگوید.تا وقتی میگوید "رای من كجاست"زیر شكنجه و تجاوز جان نبازد.22 خرداد هم میروم و این بار كشته میشوم تا خونم بركف خیابان ریخته شود تا با خون من و شهیدان جنبش این مملکت اصلاح شود.آقای خامنه ای تو هم میتوانی جنازه ام را تحویل خانواده ام ندهی.میتوانی بسوزانی و یا در بیابان رهایم كنی.در هر صورت تا زنده ام با این وبلاگ رسوایت خواهم كرد و بعد از كشته شدن با خون به ناحق ریخته شده و جسد بی جانم.در هر دو صورت تو رسوایی جناب نائب امام زمان.
نامه امام حسین به معاویه:به من نوشته ای که به حال خودم، دینم و امت محمد فکر کنم و آنان را در فتنه قرار ندهم،ولی من فتنه ای بزرگتر از فتنه خلافت تو بر امت نمی بینم.
آقای خامنه ای،من نیز فتنه ای بزرگتر از فتنه ولایت تو بر این مردم نمی بینم.
عكس زیر متعلق به مردمی عزادار در بعد از ظهر پنجشنبه بهشت زهرا به تاریخ آذر57 هست كه لااقل خانواده ی شهیدان با آرامش خاطر مراسم سوگواری شهیدانشان را انجام میدهند و هیج لباس شخصی به خانواده ها فشار نمی آورد و هیج ساواكی از اغتشاشگران فیلمبرداری نمیكند.(عكس رواز یه مجله متعلق به سی سال پیش اسكن كردم.كیفیت پایین عكس به همین علته )
برای دیدن تصویر در اندازه ی واقعی روی عكس كلیك كنید

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر