۱۳۸۹ تیر ۵, شنبه

مراسم عزاداری وسینه زنی بخاطر رحلت جانگداز مادر حضرت ابوالفضل!


این روزها حوصله اینترنت و فضای مجازی را ندارم.بیشتر اوقات را در كوه و دشت و طبیعت و گاهی دانشگاه سپری میكنم.تا مدتها هم قصد نداشتم چیزی بنویسم ولی دیدار امروزم با یك دوست برادر عرزشی در دانشگاه مرا بر آن داشت تا این پست را بنویسم.امروز در دانشگاه به دوستی برخوردم كه افكار آنتی سبز دارد و شدیدا عرزشی هست!بعد از سلام و احوالپرسی علت سیاهپوش شدنش را پرسیدم و گفتم ایام فاطمیه كه تمام شده و مناسبت خاصی هم نیست و هنوز مدتها مانده تا امام  بسیارعزیزمان راحل شود.نكنه زبانم لال برای آقا(خ.ر)اتفاقی افتاده؟!حتما پدر ومادرت مردند!خواهرت چی؟!اونم نمرده؟!
دوست آنتی سبز نگاه عاقل اندر سفیهی به من كرد و گفت:مگر نمیدانی امروز چه مناسبتی هست؟منم هاج و واج نگاهش كردم.ایام را مرور كردم.قطعا ایام محرم كه نیست چون تازه فارغ شده ایم!ایام فاطمیه هم همینطور.شهادت جانگداز 5 تن آل ابا هم نیست.مطمئنا سالمرگ بقیه امامان شیعه هم نخواهد بود چون خبری از پارچه های سیاه در دانشگاه نیست.پس چه كسی مرده كه من نمیدانم!جواب این سوال حیاتی و مهم در دستان برادر عرزشی بود كه با اندكی تامل و با ژست خاصی چنین توضیح فرمودند:امشب شب وفات حضرت ام البنین هست!
و من ماندم كه این حضرت ام البنین كیست!با احتیاط و به آرامی گفتم:خدا رحمت كنه!حالا این ام البنین كه گفتی كیه؟!فك كنم لقب یكی از پیامبران اولوالعزم باشه!
باز برادر عرزشی نگاه تندی به من كرد و ادامه داد:واقعا نمیدونی؟ایشان مادر بزرگوار علمدار كربلا حضرت ابوالفضل علیه السلام هستند!!!
اولش فكر كردم ایشان شوخی میفرمایند.یعنی كسی در سال 2010 پیدا شده كه بخاطر مرگ مادر ابوالفصل در 1400 سال پیش سیاهپوش شود و قیافه عبوس بگیرد كه فلانی 14قرن پیش مرده و عزاداری كند.یعنی در مملكت آقا امام زمان عزاداری و سیه پوشی و گریه و شیون برای امامان و نوادگانشان كم بود حال بایستی برای مادر ابوالفضل هم عزاداری كنیم.فردا هم احتمالا  باید به سوگ سالمرگ خاله امام صادق و زن پنجم امام جواد بنشینیم و زارزار گریه كنیم.خدایا از كجا به كجا رسیده ایم.جوانان غربی به چه می اندیشند و ما به چه؟ جوان بدبخت ایرانی تقویم بدست دنبال رخدادهای 1400 سال پیش میگردد و ژاپنی ها بدنبال دست یابی به فناوریهای نو برای زندگی بهتر درآینده.البته از قدیم گفته اند خلایق هرچه لایق.گاهی به این می اندیشم كه چرا باید در كشوری به دنیا می آمدم كه تحجر و پسرفت نه تنها كم نمیشود بلكه هر روز ذهن ها رادیكالتر(از هر دو سو)و اندیشه ها متحجرتر میشود.هر روز، روز عزا و من روسیاه بازامیدوار كه روزی هم جشن بگیریم جشنی واقعی وملی.
در این افكار بودم كه برادر عرزشی  با گفتن اینكه مراسم عزاداری و سینه زنی در مسجد امام حسین برگزار میشود مرا دعوت به حضور در این مراسم فوق عرزشی كرد! البته میخواستم ازش بپرسم كه این مراسم در كهریزك هم برقرار است یا نه كه دیدم هوا پس است ومنصرف شدم .حضور در این مراسم عرفانی عرزشی را با كمال میل پذیرفتم تا بروم و به خاطر مرگ مادر ابوالفضل بر سر و سینه ام بزنم تا شاید فرجی شود و ما از دست این نكبت ها خلاصی یابیم!
وقت نیست باید بروم.راستی تا یادم نرفته رحلت جانگداز  حضرت ام البنین علیهما السلام را خدمت همه شما تسلیت عرض میكنم!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر