۱۳۸۹ تیر ۱۵, سه‌شنبه

راهكار موسوي چيست؟ادامه مبارزات مسالمت آميز يا تعامل دروني باحاكميت


پشت پرده حوادثي در حال رخ دادن است كه طبق روال هميشگي تاريخ، مردم ايران نبايد در جريان كم و كيف قضيه قرار بگيرند.جرقه ي اوليه اين گمانه زني ها از مقاله ي ابطحي شروع شد.آنجا كه ابطحي بدون تعارف در اولين سطر مقاله ي خود به " تعامل درونی"اشاره ميكند و مينويسد: اخیرا از سوی بعضی رهبران جنبش سبز مسئله تعامل درونی در داخل کشورمورد توجه قرار گرفته است.مقاله اي كه حرفهاي مهاجراني را البته به نوعي ديگر تكرار ميكند.در جاي ديگر به نكته ي مهم ديگري اشاره ميشود" البته کسانی در داخل و خارج بودند و هستند که اصل نظام جمهوری اسلامی و یا حداقل جمهوری اسلامی با این قانون اساسی که دارای اصل ولایت فقیه است را قبول ندارند. اگر واقع بینانه نگاه شود، آنها بنا به تعریفی که رهبران این جنبش از خود به صورت علنی ارائه کرده اند، زیر مجموعه همراهان  قرار ندارند"
عده اي بر اين باورند كه روابط و ديدگاههاي ميرحسين موسوي به افرادي همچون كديور،مهاجراني و ابطحي به مراتب نزديكتر از همه گروهها و اپوزيسيون هاي داخل و خارج كشور است و موسوي از امثال كديور و مهاجراني به عنوان مهره اي براي بدست آوردن جو  موجود(بهره گيري از اصل آزمون و خطا)استفاده ميكنند.با جمع بندي صحبتهاي لندن نشينان و ابطحي ميتوان به اين نتيجه رسيد كه رهبران سبز پس از يكسال بدين نتيجه رسيده اند كه دايره خوديها را تنگتر كرده وشعارهاي جنبش سبز را كه هر روز راديكالتر ميشود را تحت كنترل درآورندو اوضاع را آرامتركنند.از يك طرف اينان كوتاه مي آيند و از طرف ديگر حاكميت باجهايي هرچند اندك ميدهد.حكم حكومتي خامنه اي در مورد دانشگاه آزاد عملا تودهني به احمدي نژاد از سوي رهبر بود كه پايش را از گليمش بيش از اين درازتر نكند.حتي براي ادب كردن احمدي نژاد،حاكميت به احمد توكلي چراغ سبزي نشان ميدهد تا توكلي در تريبون مجلس با فراغ بال و در نقد احمدي نژاد بگويد:"احمدی‌نژاد درس گردنکشی در برابر قانون را به دیگران می‌آموزد… برای برکناری رئیس‌جمهور به دو سوم رای نمایندگان نیاز داریم"و ذكر اين نكته كه ديگر كسي به توكلي "پفيوز خفه شو بتمرگ"نگفت.
 موسوي و خاتمي نيز پس از مدتها سكوت به ديدار هم شتافتند كه ماحصل اين گفت و شنودها كه در غياب مهدي كروبي (به عنوان عنصر تندرو)بر حول مسائلي بود كه بارها از زبان موسوي بيان شده است:بازگشت همگان به موازین اصلی انقلاب اسلامی و موازین قانون اساسی و آرمانهای امام راحل"
در اين ديدار كه ميتوانست مسائل مهمي در آن به ميان آيد جولانگاه موضوعاتي بود كه هيج دردي را دوا نميكند." بازگشت به آرمانهای اصیل انقلاب اسلامی وامام"و"محكوميت قطعنامه و تحريمها"و"محكوميت گروهك تروريستي رجوي"و براي خالي نماندن عريضه به " تداوم فعالیت های مدنی" آزادی زندانیان سیاسی و عادی شدن کامل فضای امنیتی موجود"نيز اشاراتي كردند.
پس از گذشت بيش از يكسال از كودتاي ننگين بايد موسوي و ساير رهبران مخالف دولت تكليف خودشان را با معترضان يكسره كنند.با "تقيه" كاري پيش نميرود.كاش آقاي موسوي بجاي تكرار شعار "بازگشت همگان به  آرمانهای امام راحل"تنها به يك سوال جواب دهد كه آيا ايشان موافق حفظ نظام با اين قانون اساسي هستند و تنها با دولت احمدي نژاد مشكل دارند و يا اينكه كل رژيم اسلامي را فاقد مشروعيت براي حكومت بر مردم ايران ميدانند.و اگر جواب به اين سوال در شرايط كنوني صلاح نيست لااقل در مقابل افاضات امثال مهاجراني كه شرم را خورده و حيا قي كرده موضع گيري بكند.مرگ يكبار شيون يكبار.آقاي موسوي در جايگاهي قرار گرفته كه جنبش به عظمت جنبش سبز را پشت سر دارد و تقيه و اهمال و سست عنصري از سوي رهبران ميتواند كمر جنبش را بشكند.و در آخر به موسوي ميگويم خون تو رنگين تر از خون نداها و سهرابها نيست و جان تو عزيزتر از جان هزاران اسير سبز كه يكسال است به خاطر شما و مردم در سياهچالهاي رژيم زخم ميخورند نيست.براي گذر از اين برهوت كمي شجاعت لازم است با چاشني صداقت با مردم.آقاي مهندس،ما همان مردم 25 خرداد و حتي مصمم تر از آن زمان براي بازپس گيري ايرانمان هستيم.مبادا با جلادان رژيم تعامل بكني...
کشته ندادیم که سازش کنیم/رهبر قاتل رو ستایش کنیم

۸ نظر:

  1. چی می شد اگر موسوی نتیجه تقلب را قبول نرده بود و با هیچ اعتراضی همراهی نمی کرد ،مثل محسن رضایی ، تا اعتراضات را بعد از انتخابات - کمافی السابق - اپوزیسیون مهاجم با آتیش تند خودش مثل همیشه دنبال می کردند!

    پاسخحذف
  2. کاش کمی هم به این فکر کنن که تاریخ چه قضاوتی در موردشان خواهد کرد

    پاسخحذف
  3. درود
    خوندم نمیدونم چی بگم !

    پاسخحذف
  4. آقا حامد سلام.
    با اجازه من هم لینکتون کردم.
    از لطفتون هم ممنون بخشید که طول کشید جواب بدم تهران نبودم و به اینترنت هم دسترسی نداشتم!

    پاسخحذف
  5. همانطور که می دانید این آقای مهاجرانی این روز ها مطالبی را در نت مطرح می کند که نتیجه ای جز انشقاق و تشتت ندارد. من این آقا را نمی شناسم اما فکر می کنم آقای مهاجرانی در پشت پرده با خامنه ای ساخت وپاخت کرده است.دلیل این حرفم این است که خامنه ای دارد برای آینده نقشه می ریزد که اگر چنانچه احمدینژاد سقوط کرد برای او بعد از احمدی نژاد جایی باشد. بنا بر این به آدم های سست عنصر و دمدمی مزاج همچون مهاجرانی نیاز دارد.به کسانی که خیانت در شخصیت شان باشد.همچون مهاجرانی که وزیر ارشاد و سانسور چی بود. آیا شما نویسنده ای را میشناسید که به سادگی چنین مقامی را در دولتی قبول کند؟ از میان همه ی آن رجال دولت اصلاحات فقط همین آدم - زن باز - است که چنین پستی را قبول میکند .لیست کتابهایی که در دوره ی این آدم سانسور شد و یا توقیف شد حتما جایی یافت میسشود . این لیست را پیدا کنید و خودتان قضاوت کنید که آدم باید چه شخصیتی داشته باشد که بتواند چنین کاری بکند. حالا هم خامنه ای به چنین افرادی نیاز دارد که از حالا جاده را برای باقی ماندن او بکوبد و صاف کند. به عقیده ی من مهاجرانی خائن است. کسی که به مادر بچه های خود خیانت کند مطمئن باشد به دوستان حزبی اش قطعا خیانت خواهد کرد. در این شرایط که اتحاد سبزها از نان شب به ما واجب تر است ایشان با طرح مسائلی از جمله مخالفت با شاختار شکنی ودفاع از ولایت وقیح دارد میدان را برای شرایط بعد از احمدی نژاد آماده میکند .چون خامنه ای در یافته است که احمدی نژاد نمیتواند این کشور را اداره کند. این رهبر بعد از این همه زمان سرانجام فهمیده است که احمدینژاد دارد نظام را همراه با خودش به گور میبرد . این روز ها در بیت رهبری قربانی کردن احمدی نژاد مطرح است. همه میدانند دیر یا زود ، و بیشتر زود احمدی نژاد رفتنی است. خامنه ای و مجتبا به زودی سر احمدی نژاد را زیر آب خواهند کرد. اما خودشان را میخواهند حفظ کنند. افرادی از قماش مهاجرانی باید زمینه را برای این نقشه آماده کنند. افرادی که به ظاهر از مخالفان نظام اما در باطن خائن به میهن اند . از همین رو ست که مقوله - خودی و ناخودی - را مطرح میکند. برای جنبش سبز اهدافی پیدا میکند که با روح ان نا سازگار است. به این وسیله همراه با کدیور همصدا میشود و میخواهد ساختار نظام را حفظ کند .همان طور که گفتم من این آدم را نمی شناسم اما هر اقدامی بر نیتی استوار است و نیت این آدم جز لطمه به جنبش ما آیا چیز دیگری میتواند باشد؟ برتولت برشت می گوید ان کس که حقیقت را نمی داند نادان است اما آن کس که میداند و آنرا انکار می کند خیانتکار است .حالا این پرسش پیش می آید که مهاجرانی به کدام دسته تعلق دارد ؟ نادان است یا خیانت کار ؟ نادان نمی تواند باشد چرا که ادعای نویسندگی و سیاست و فرهنگ دارد . لیست رمان های او قطعن او را در دسته ی نادانان قرار نمی دهد . همان طور وزیر ارشاد بودن ایشان او را در دسته ی اول قرار میدهد . بنابر این آقای مهاجرانی دارد به جنبش سبز خیانت می کند.

    پاسخحذف
  6. آدرس من
    azadzahra62@gmail.com
    راستي آقا حامد خيلي با جي ميل كار نكردم.در هر حال خبر از شما.منتظرم.

    پاسخحذف
  7. سلام آقا حامد،خوبي.تو حرفات چند تا نكته بود كه به جا به آنها اشاره كردي ولي در كنار هم قرار دادن اينها كه در نهايت استنباط نوعي سازش را ايجاد مي كند از نظر من بعيده.به نظر من شخصيت ميرحسين به گونه ايه كه چنين فرضي را محال مي كنه.اين آدم از همون 20 سال پيش نشون داد كه اگر حرفش را تنونه به كرسي بنشونه ،هر كار بكنه سازش در مرامش نيست.موسوي اصلاً به خاطر چنين ديدگاهي پا به انتخابات گذاشت ،در طي اين سالها هم با همين طرز تفكر زندگي مي كرد والا چه دليلي داشت كه از صحنه دور بمونه؟يا نمي ايد يا الان كه اومده تا آخرش هم هست...
    اينكه از مهاجراني و ...براي آزمون و خطا استفاده مي كنه هم به نطر من اگر چنين باشه،بسيار زيركانه است.سياست يعني همين،همه چيز كه نمي شه رو باشه!هزينه از جايي پرداخت مي شه كه هيچ استهلاكي نداره.سايت درست مثل بازي شطرنجه،صبر خيلي تويش مهمه و اينكه مهم نتيجه است نه تك تك حركت مهره هايت!چه بسا تو همه مهره هايت را داشته باشي اما كيش مي شي!
    از توكلي و... واتفاقات مربوط به احمدي نژاد گفتي.به نظر من اين كاملاً مسئله اي جداست.شكافي كه در جناح مقابل ايجاد شد از سال گذشته وقوع چنين وقايعي كاملاً قابل پيش بيني بود.تز فكري احمدي ن‍ژاد و مشايي و دار ودسته اش كاملاً در تعارض با مصباحه!تصور كن تو خودت يكي را بياري بالا،بعد تو رويت بايسته!جريان مقابل دقيقياً همينه ،از سخنراني رادان بعد از مصاحبه مطبوعاتي همين چند هفته پيش بگير تاتوكلي و مطمئن هم باش كار به جاهاي باريك تر هم خواهد كشيد...قطعاً اين بازي قرباني هايي را هم خواهد داشت.نفر اول آن هم همين آقاي دكتر هستند!!
    راجه به پيشنهادت هم اگر امكانش باشه،مايلم شركت داشته باشم.
    در ضمن من از اين بحث هاي درون گروهي واقعاً استقبال مي كنم.باز هم از اين ژست ها داشته باش.احساس مي كنم اين بحث ها باعث تصحيح افكارمون مي شه،مخصوصاً خودم.

    پاسخحذف
  8. سلام آقا حامد،خوبي.تو حرفات چند تا نكته بود كه به جا به آنها اشاره كردي ولي در كنار هم قرار دادن اينها كه در نهايت استنباط نوعي سازش را ايجاد مي كند از نظر من بعيده.به نظر من شخصيت ميرحسين به گونه ايه كه چنين فرضي را محال مي كنه.اين آدم از همون 20 سال پيش نشون داد كه اگر حرفش را تنونه به كرسي بنشونه ،هر كار بكنه سازش در مرامش نيست.موسوي اصلاً به خاطر چنين ديدگاهي پا به انتخابات گذاشت ،در طي اين سالها هم با همين طرز تفكر زندگي مي كرد والا چه دليلي داشت كه از صحنه دور بمونه؟يا نمي ايد يا الان كه اومده تا آخرش هم هست...
    اينكه از مهاجراني و ...براي آزمون و خطا استفاده مي كنه هم به نطر من اگر چنين باشه،بسيار زيركانه است.سياست يعني همين،همه چيز كه نمي شه رو باشه!هزينه از جايي پرداخت مي شه كه هيچ استهلاكي نداره.سايت درست مثل بازي شطرنجه،صبر خيلي تويش مهمه و اينكه مهم نتيجه است نه تك تك حركت مهره هايت!چه بسا تو همه مهره هايت را داشته باشي اما كيش مي شي!
    از توكلي و... واتفاقات مربوط به احمدي نژاد گفتي.به نظر من اين كاملاً مسئله اي جداست.شكافي كه در جناح مقابل ايجاد شد از سال گذشته وقوع چنين وقايعي كاملاً قابل پيش بيني بود.تز فكري احمدي ن‍ژاد و مشايي و دار ودسته اش كاملاً در تعارض با مصباحه!تصور كن تو خودت يكي را بياري بالا،بعد تو رويت بايسته!جريان مقابل دقيقياً همينه ،از سخنراني رادان بعد از مصاحبه مطبوعاتي همين چند هفته پيش بگير تاتوكلي و مطمئن هم باش كار به جاهاي باريك تر هم خواهد كشيد...قطعاً اين بازي قرباني هايي را هم خواهد داشت.نفر اول آن هم همين آقاي دكتر هستند!!
    راجه به پيشنهادت هم اگر امكانش باشه،مايلم شركت داشته باشم.
    در ضمن من از اين بحث هاي درون گروهي واقعاً استقبال مي كنم.باز هم از اين ژست ها داشته باش.احساس مي كنم اين بحث ها باعث تصحيح افكارمون مي شه،مخصوصاً خودم.

    پاسخحذف